پینک فلوید

گروه پینک فلوید Pink Floyd

پینک فلوید

گروه پینک فلوید Pink Floyd

ریچارد رایت، نوازنده کیبرد پینک فلوید، درگذشت


ریچارد رایت، یکی از پایه‌گذاران گروه راک پینک فلوید و نوازنده کیبرد این گروه، امروز (دوشنبه) در سن ۶۵ سالگی درگذشت.

به گزارش خبرگزاری آسوشیتد پرس، و به گفته سخنگوی پینک فلوید، رایت پس از جدالی سخت با سرطان در خانه‌اش در انگلیس درگذشت.


به گفته این خبرگزاری، رایت با راجر واتر و نیک میسون، دیگر اعضای پینک فلوید، در دوران دانشگاه آشنا شد و به سیگما ۶، گروه اولیه موسیقی آنها، پیوست. آنها به همراه سید برت که تازه درگذشته است در سال ۱۹۶۵ پینک فلوید را پایه‌گذاری کردند.

به گفته جو بوید، یکی از تهیه‌کنندگان دنیای موسیقی که در آغاز کارش با پینک فلوید همکاری کرده است، کار کیبورد ریک (ریچارد) نقش مهمی در کیفیت کار پینک فلوید بازی می‌کرد.



در هنگام ساختن "The Wall"، یکی از معروف‌ترین آلبوم‌های پینک فلوید، اختلافاتی میان راجر واتر، دیوید گیلمور و ریچارد رایت در گرفت و به اصرار راجر واتر بر اخراج رایت منجر شد. به همین دلیل همکاری رایت با پینک فلوید محدود شد، به شکلی که در ساخت آلبوم "The Final Cut" این گروه در سال ۱۹۸۳ شرکت نکرد.

پس از آن ریچارد رایت گروه جدیدی به نام Zee را تشکیل داد و یک آلبوم به نام "Identity" با این گروه بیرون داد.

پس از آنکه راجر واتر در سال ۱۹۸۵ از پینک فلوید جدا شد، رایت به گروه بازگشت و به همراه میسون و گیلمور آلبوم‌های "The Division Bell" و "A Momentary Lapse of Reason"را ساخت. او همچنین آلبوم های انفرادی "Wet Dream" را در سال ۱۹۷۸ و آلبوم "Broken China" را در سال ۱۹۹۶ بیرون داده است.



در جولای سال ۲۰۰۵، رایت، واترز، میسون و گیلمور در کنسرت خیریه "Live 8" در لندن دور هم جمع شدند و پس از ۲۵ سال در کنار یکدیگر و تحت عنوان پینک فلوید به اجرای برنامه پرداختند.

رایت همچنین در کارهای انفرادی دیوید گیلمور شرکت داشته است، از جمله آلبوم ۲۰۰۶ گیلمور به نام "On an Island".

به گزارش آسوشیتد پرس، گیلمور امروز (دوشنبه) با ادای احترام به رایت گفت نقش مهم او اغلب نادیده گرفته می‌شود.

به گفته گیلمور، «او همیشه ملایم، بی‌دردسر و آرام بود، اما صدا و اجرای پر روحش بخشی مهم و جادویی در مهم‌ترین کارهای پینک فلوید بوده است. من هیچوقت با کس دیگری که مثل او باشد اجرا نداشته‌ام.»



خوک پرنده را بنگر


پینک فلوید(بهمراه dire strates) نخستین نامهایی بودند که در عرصه راک بگوشم خوردند اولین آهنگی که ازشان شنیدم اهنگ معروف another brick in the wall بود بخصوص آن ترجیع بند فراموش نشدنی hey teacher چون آن زمان تازه داشتم انگلیسی یاد می گرفتم فقط همین hey teacher را متوجه شدم و با تعجب با خودم می گفتم این دیگر کیست که در یک آهنگ راک, معلم را مورد خطاب قرار می دهد . این تاثیر شگرف از اسطوره بودن و منحصر بفرد بودن pink حکایت داشت که هر ذهن و تفکری را در بار اول بخود جذب می کرد .

PINK در همان سالهای طلایی آغازین دهه 60 کمی بعد از beatles و رولینگ استونزو همزمان با greatfull dead وjeferson airplane و the who شروع بکار کرد تفاوت عمده pink با بیتلز و رولینگ استونز در سبک کار شان بود بیتلز و رولینگ استونز سبک عامه پسند را پیشه خود کرده بودند ولی pink سبک جدیدی را را بنیان نهاد بنام phsycodelic که معادل فارسی اش را می توان " راک روانی" نامید . بر خلاف بیتلز و رولینگ استونز و سایر گروههای عامه پسند که از ابتدا با اقبال عمومی فراوانی روبرو شدند pink کارش را از کلوپهای زیرزمینی لندن شروع کرد و مدتی طول کشید تا pink بتواند این سبک را جا بیندازد تازه داشت این سبک را جا مینداخت که رهبر گروهشان "سید بارت" در دام بلای خانمانسوز اعتیاد گرفتار آمد و این امر باعث شد PINK در همان آغاز کار دچار تحولات فیزیکی و شیمیایی شود فیزیکی اش این بود که یکی از موسسین و مغز متفکر گروه از گروه جدا شد و شیمیایی اش هم تغییری بود که با رفتن سید بارت در سبک کار وبیشتر از همه در محتوای اشعار وترانه های گروه ایجاد شد .

محتوی اشعار گروههای راک مطرح پیش از pink فرضا رولینگ استونز و بیتلز اشعاری معمولا عاشقانه و نهایتا از رویاهایی ساده حکایت داشت ولی سید بارت بنیانگذار pink ذهنی سرشار از اوهام کودکانه داشت وهمین باعث شد اشعار پینک بسیار متفاوت با اشعار همپا لکی هایش باشد به جرات می توان گفت سبک psyco هم تحت تاثیر همین اشعار قدرتمند و بدیع شکل گرفت.

سید بارت تحت تاثیر جو دهه 60 و مدی که در بین گروههای راک شیوع پیدا کرده بود به LSD اعتیاد داشت وهمیشه در فضا سیر می کرد و همین موضوع باعث شد سبک پینک را گاها راک فضایی(space rock) نیز بنامند و یکی از آهنگهای نخستین البومشان در سال 1967 astronomy (ستاره شناسی) نام داشت.

بعد از جدایی سید بارت در سال 1968 بعد از نخستین آ لبوم پینک تاثیر وی تا دو سه آلبوم دیگر پینک نیز علیرغم غیبت وی مشهود بود بعد از اتمام سوخت سید بارت, موتور پینک کمی به تته پته افتاد اینجا بود که دوست قدیمی سید بارت , راجر واترز رهبری گروه را در دست گرفت.

راجر واترز برسر دوراهی مانده بود یا باید سبک روانی سید بارت را دنبال می کرد که این ترس برایش وجود داشت که محکوم به تقلید شود یا اینکه سبک و سیاق جدیدی برای پینک ترسیم کند که این بسیار سخت بود چون سید بارت بدعت جدیدی برای پینک بنیان نهاده بود و تغییر مسیر پینک شاید به طرفداران تازه دست و پاکرده شدشان زیاد خوش نمی آمد. از طرفی پینک نمی خواست به ورطه راک تجاری بیفتد و خواستار ایجاد مسیری مستقل برای خود بود. تازه راجر واترز اگر می خواست به سبک psyco وفادار بماند باید مثل سید بارت LSD مصرف می کرد واین اصلا با مزاج وی سازگار نبود.

برای همین pink به اشعار اعتراضی روی آورد تا همچنان بتواند متفاوت باقی بماند گرچه این سبک و استایل هم چیز نویی نبود و پیشتر باب دیلن خواننده و آهنگساز امریکایی پیشگام این رویه شده بود. آلبوم هایی که pink در فاصله 1968 تا 1975 عرضه کرد زیاد مورد توجه و استقبال قرار نگرفت تا اینکه نوبت به آلبوم animals رسید که توانست قسمتی از اعتبار اولیه pink را باز گرداند. این البوم کاری بود بر اساس رمان معروف جرج اورول بنام مزرعه حیوانات. دراین آلبوم جوامع بشری به گله های حیوانات تشبیه شدند سگها نقش نیروهای حافظ امنیت جامعه را بازی میکنند و گوسفندان نماینده قشر زحمتکش وکارگر جامعه هستند که توسط خوکها(طبقه بورژوا و مفت خورجامعه) استثمار می شوند. بعد ها خوک تبدیل به سمبل پینک شد و در کنسرت های پینک همواره ماکت های عظیم الجثه خوکهای پرنده برای تمسخر جوامع بورژوا مورد استفاده قرار می گرفت.

سپس pink سیر صعودی در پیش گرفت وبا آلبوم فراموش نشدنی dark side of the moon به بالاترین قله موسیقی رسید . در animals و dark side…. پینک مفاهیم کلیدی دنیای معاصر : سیاست, پول, زمان , کار را از دید خود (در واقع از دید راجرواترز) مورد تحلیل قرار داد. اشعار واترز بسیار تاثیر گذار و گزنده بود . اشعار وی انسان را به نوعی به عصیان وطغیانگری دعوت می کرد و در زمان خود با استقبال بی سابقه همه طبقات جامعه اعم از روشنفکر و عامی و حتی خود دست اندر کاران موسیقی مواجه شد.

خود راجرواترز در مصاحبه ای حدود 3 یا 4 سال پیش گفته بود " حالا که به گذشته نگاه می کنم میبینم نمی شود چنین اشعاری را دوباره کسی بسراید حالا نمی شود در ترانه ای بگویی :نفس بکش و نترس از دلواپسی"

بعد آلبوم " کاش اینجا بودی" از راه رسید و آهنگ بیاد ماندنی "کاش اینجا بودی " که نوستالژی اعضای گروه برای رهبر سابقشان " سید بارت" بود . در سال 1979 شاه بیت آلبوم های پینک بنام" دیوار" (the wall) عرضه شد

این آلبوم سیر یک زندگی در جامعه انگلیسی را روایت میکند البته شخصیتی که در نهایت خلق می شود خیلی شبیه هیتلراز آب درآمد. فیلم the wall هم بر اساس این آلبوم توسط آلن پارکر ساخته شد و تا حدود زیادی تعبیر و تفکرات راجر واترز را در این البوم آشکار کرد.

بعد از آلبوم the final cut راجر واترز پینک فلوید را منحل اعلام کرد وبعد از ان اعضای گروه هر کدام آلبوم انفرادی منتشر کردند اما آلبوم های دیوید گیلمور گیتاریست و ریچارد رایت کیبوردیست جالب از آب در نیامد و فقط آلبوم راجر واترز بنام pros and cons hitch a kin مورد اقبال قرار گرفت که 3 نفر از بزرگان ان زمان موسیقی با واترز همکاری کردند : مرحوم مایکل کیمن(رهبر ارکستر و سازنده موسیقی متن چندین فیلم) بعنوان کیبوردیست اریک کلپتن(سازنده موسیقی سریال لبه تاریکی و تنها کسی که 3 بار وارد تالار افتخارات راک اند رول شد) بعنوان گیتاریست و دیوید سانبرن در مقام نوازنده ساکسیفون. لذا ریچارد رایت و دیوید گیلمور مجددا در سال 1986 پینک فلوید را راه اندازی کردند و این حرکت رذیلانه خشم راجر واترز را برانگیخت. زیرا دیدند شهرت و محبوبیت و پول فقط زیر سایه پینک بدست میاید و راجر واترز فکرش را نمی کرد آن دو نفر خودسرانه وبرای مطامع شخصی شان پینک را دوباره علم کنند .

آلبوم " لغزش آنی عقل" اولین کار پینک بدون راجر واترز بود بعد از انتشار این آلبوم مشخص شد پینک بدون راجر واترز یک چیزی کم دارد و دیوید گیلمور نتوانست آن روح را دوباره در کالبد پینک بدمد دیوید گیلمور گیتاریست بسیار برجسته ایست و نغمه های گیتارش در اهنگهایی همچون " کاش اینجا بودی" و"زمان" و"آجری دیگر در دیوار" فراموش نشدنی است اما وی در نهایت یک نوازنده چیره دست است اما وی بهیچ عنوان ذوق ترانه سرایی راجر واترز را ندارد. اشعار واترز برگرفته از نوعی بغض فروخفته از تبعات جنگ است و به نظر من اشعار قوی می تواند آهنگ قوی تولید کند ولی آهنگ قوی لزوما شعر قوی تولید نمی کند و آلبوم لغزش آنی عقل نشان داد حق با راجر واترز بوده و بیخود برنیاشفته است. درکار دیوید گیلمور نه تنها نوآوری نسبت به کار های قبلی پینک فلوید دیده نمی شد بلکه متاسفانه با پسرفتی که در کارهایش دیده شد خدشه بر نام افسانه ای پینک وارد کرد. راجر واترز بدرستی پی برده بود که یگر شاهکار هایی همچون"پول","زمان","کاش اینجا بودی","خوکها"و"آجری دیگر در دیوار" تکرار ناشدنی اند وبا بستن پرونده پینک می خواست این نام را ماندگارتر سازد اما دیوید گیلمور دو آلبوم ناموفق "لغزش آنی عقل" و "ناقوس جدایی" را ارائه داد که بعد از شکست این دو آلبوم خودش فهمید اینکاره نیست ونباید با اعتبار پینک بازی می کرد. البته "ناقوس جدایی" نسبت به "لغزش آنی عقل" در سطح بالاتری قرار می گیرد. درآلبوم لغزش آنی.... فقط اهنگsorrow(غم) ودر آلبوم ناقوس جدایی آهنگهای keep talking(با مطلع صدای پرفسور استیون هاوکینگ*) وcoming back to life تا حدودی نشان از تازگی داشت ولی آهنگهای دیگرش تقلید ناشیانه ای از آهنگهای دهه 70 پینک فلوید بود. در حالی که راجر واترز حتی در آلبوم های انفرادی اش بعد از پینک حرکت رو به جلو داشت بخصوص آلبوم amused to death (1992)که واگویه های یک فرد میانسال ساکن نیویورک در باب جنگهای اواسط دهه 90 شبه جزیره بالکان بود و آلبوم radio k.a.o.s (1988) نیز اهنگهای منحصر بفردی داشت و واقعا راجر واترز این لیاقت را داشت که کماکان با نام پینک به فعالیت خود ادامه دهد اما متواضعانه بصورت انفرادی کار کرد. کنسرت 1990 وی در کنار دیوار فروریخته برلین با همراهی جمع کثیری از هنرمندان راک پاسخی بود به کنسرت های پرطمطراق پینک فلوید دیوید گیلمورتحت عنوان pulse با نورپردازی های کور کننده و خوکهای پرنده . در حالی که در کنسرت برلین راجر واترز صحنه و میکروفون را در اختیار هنرمندان دیگر قرار می داد و خود کنار می ایستاد , دیوید گیلمور سکان تمامی امور صحنه را در دست داشت و به احدی اجازه عرض اندام نمی داد و نور پرژکتور ها هم بر وی متمرکز بود. نکته جالب دیگر این بود هر کدام از اینها(گیلمور و واترز) در هنگام اجراهای جدید آهنگهای پینک قسمتی را که مربوط به رقیبشان بود می دادند دیگران بخوانند و خود هیچوقت فرضا آن قسمت را اجرا نمی کردند . بعنوان مثال در اهنگ wish you were here اواز اصلی اش متعلق به گیلمور است و در کنسرت هایی که مربوط به پینک است خودش اواز را اجرا می کند اما در کنسرت های پینک که توسط راجر واترز اجرا می شود تکه های مربوط به گیلمور را سایر اعضای ارکستر می خوانند. در پتیتراژ پایانی فیلم کنسرت pulse (به رهبری دیوید گیلمور) از راجر واترز بعنوان طراح خوکهای پرنده تقدیر شد آنهم اسمش را نه بطور کامل بلکه بصورت R.Waters ذکر شد. ایندو چشم نداشتند همدیگر را بینند تا اینکه در سال 2003 یا 2004 آنطور که واترز تعریف کرد وی در یک گلگشت خارج شهر نیک میسن (درامر پینک) را می بیند و به پشتش می زند نیک رو بر میگرداند و از دیدن واترز تا مرز غش پیش می روند ایندو ساعتها با هم در مورد آن سالها گفتگو می کنند و همین مقدمه ای می شود بر کنسرت پینک فلوید بعد از20 سال با حضور دوباره راجر واترز در جمع پینک فلوید. و چنین شد راجر واترزی که تجمع دوباره گروه ایگلز در سال 1996 بعد از بیست سال و اجرای آهنگ خاطره انگیز "هتل کالیفرنیا" ٫ را تجمعی ناشی از مطا مع مالی می دانست خودش را در آغوش دیوید گیلمور یافت.

نیک میسن درامر گروه و ریچارد رایت(که بتازگی مرحوم شده است) دیگر اعضای پینک بودند و نقش مهمی در سیاستهای گروه نداشتند وگوش به فرمان گیلمور بودند و. سید بارت که در سال 1968 بدلیل افراط در مصرف مواد مخدر روانی شده بود ازگروه جدا شد و دیگر فعالیت موسیقایی انجام نداد وسال 2006 بر اثر عوارض بیماری دیابت(مرض قند) دار فانی را وداع گفت.

با این حال پینک بعد از این تولد دوباره٫آلبوم استودیویی دیگری بیرون نداد و تنها کاری که بیرون آمد البومی انفرادی بود از دیوید گیلمور با نام ON THE ISLAND در سال 2007 که با فروش خوبی مواجه شد و دوباره نام گیلمور را سرزبانها اندخت.

با تمام این اوصاف پینک فلوید نامش را در سینه تاریخ موسیقی راک حک کرده است و حالا حالا ها این نام از ذهن دوستداران راک محو نمی شود آلبوم نیمه تاریک ماه به مدت 10 سال مداوم در جدول 100 آلبوم پرفروش جدول بیلبورد قرار داشت و از این حیث تنها گروه پاپ سوئدی ABBA رکوردی مشابه با پینک دارد.عباس کیارستمی در تیتراژ فیلم زیر درختان زیتون قسمتی از آهنگ آغازین قطعه آجر دیگری در دیوار را گنجاند که پس از نمایش فیلم در جشنواره کن این قسمت از حاشیه صوتی فیلم حذف شد. بهر حال همین روزهاست که نوبت به واترز ٫ گیلمور یا میسن برسد و یکی از اینها نفر بعدی باشد که غزل خداحافظی را بصورت انفرادی اجرا کند . البته این مزاح بوده و شخصا ارزوی عمری دراز وپربار برای ایشان و طلب مغفرت برای درگذشتگان این گروه دارم .

*فیزیکدان معروف انگلیسی (ملقب اینشتین ثانی)وی از گردن به پایین فلج می باشد و قادر به تکلم نمی باشد وبا دستگاه مخصوص صحبت می کند .



منبع : adambarfiha.com

Another Brick in the Wall


این نامی است برای سه آهنگ مجزا با مفهومی یکسان از آلبوم The Wall محصول سال 1979.با عنوان های Part I . Part II . Part III که بترتیب توسط بیسیست گروه و در آن زمان آهنگ نویس گروه راجر وواترز نوشته شد. Part IIیکی از شناخته شده ترین آهنگ های گروه است و همچنین برترین آهنگشان به مقام 1 اول در تک آهنگ های ایلات متحده ی آمریکا و همچنین بریتانیا دست یافت.به علاوه Part II شماره ی 375 در لیست 500 آهنگ برتر کل تاریخ نهیه شده توسط مجله ی رولینگ ستون است.

ر بیشتر از همه به خاطر خط "We don't need no education" به عنوان تک آهنگ منتشر شد و تنها شماره ی 1 گروه را در ایالات متحده ی آمریکا . بریتانیا . آلمان غربی و بسیاری از کشورهای دیگر رقم زد.در بریتانیا این اولین تک آهنگشان بعد از تک آهنگ Point Me at the Sky سال 1968 بود.این یک آهنگ اعتراضی به سیستم آموزشی خشک و بی روح در سیستم عمومی و شبانه روزی است که این اجازه را داد تا جلوی انتشار آهنگ در بسیاری از کشورها گرفته شود.

برای Part II گروه پینک فلوید احتیاج به یک گروه کر مدرسه ای داشت و تهیه کننده ی باب ازرین اهنگ از متخصص صدا نیک گرفیتث در خواست کرد که یک برایش پیدا کند.گریفیتث به آلون رن شاوو معلم موسیقی از Islington Green School در اطراف استودیویشان Britannia Row Studios رسید.گروه کر حق نداشتند ادامه ی اهنگ را بشنوند و مایوس کننده بود چون می خواستند که اجرای تکی گیلمور را بشنوند.اگرچه مدرسه در مجموع 1000 پوند دریافت کرد قرار دادی برای حق امتیاز از فروش آهنگ نداشت.تا سال 1995 قانون کپی رایت بریتانیا حق امتیاز شایسته ی آنها را از رسانه ها اعلام کرد.و بعا از آن حق امتیاز مامور پیتر رووان اعضای گروه کر را از طریق وب سایت Friends Reunited ردیابی کرد و آنها دست مزدشان را درخواست کردند.بر خلاف گزارشات جراید این پینک فلوید را درگیر سو شدن نکرد.صنعت حرفه ای موسیقی تخمین زد که هر کدام از اعضای گروه کر 500 پوند طلبکار است.

Part II پینک فلوید را نامزد بهترین اجرا توسط یک گروه راک کرد که معرکه را به آهنگ "Against the Wind" باب سیگر واگذار کرد.در سال 1980 آهنگ به عنوان شعار دانش آموزان سیاه پوست در طی شورش Elsie's River در آفریقای جنوبی انتخاب شده بود.تظاهرات بر علیه تبلیغات نژادی و تعصب در برنامه های آموزشی. رد روز دوم می این اهنگ توسط حکومت ممنوع اعلام شد.

“Another Brick in the Wall (Parts I, II, and III)”

Song by Pink Floyd

Album The Wall

Released 30 November 1979 (US), 8 December 1979 (UK)

Recorded April-November, 1979

Genre Art rock, progressive rock

Label Harvest Records (UK), Columbia Records (US)/Capitol Records (US)

Writer Roger Waters

Producer Bob Ezrin, David Gilmour and Roger Waters







Another Brick in the Wall Part I
آجری دیگر در دیوار بخش اول


Daddy's flown across the ocean
پرواز کردن پدر از میان اقیانوس

Leaving just a memory
تها خاطره ای به جای گذاشت

Snapshot in the family album
تصویر (عکس فوری) توی آلبوم خانوادگی

Daddy what else did you leave for me?
پدر چه چیز دیگری برایم به جا گذاشتی؟

Daddy, what'd'ja leave behind for me?!?
پدر در پشت سر چه برایم گذاشتی؟

All in all it was just a brick in the wall.
روی هم رفته این تازه آجر دیگری در دیوار بود

All in all it was all just bricks in the wall.

روی هم رفته این تازه آجر دیگری در دیوار بود

"You! Yes, you! Stand still laddy!"

تو ! بله . تو! صاف بایست پسرک!



Another Brick in the Wall Part II
آجری دیگر در دیوار قسمت دوم


We don't need no education
ما به هیچ آموزشی نیاز نداریم

We dont need no thought control
به هیچ کنترل فکری نیاز نداریم

No dark sarcasm in the classroom
هیچ زخم زبانی در کلاس درس

Teachers leave them kids alone
معلم ها بچه ها را تنها بگذارید

Hey! Teachers! Leave them kids alone!
هی! معلم ها ! بچه ها را تنها بگذارید

All in all it's just another brick in the wall.
روی هم رفته این تازه آجری دیگر در دیوار است

All in all you're just another brick in the wall.
روی هم رفته تو تازه آجری دیگر در دیوارهستی




We don't need no education
ما به هیچ آموزشی نیاز نداریم

We dont need no thought control
به هیچ کنترل فکری نیاز نداریم

No dark sarcasm in the classroom
هیچ زخم زبانی در کلاس درس

Teachers leave them kids alone
معلم ها بچه ها را تنها بگذارید

Hey! Teachers! Leave them kids alone!
هی! معلم ها ! بچه ها را تنها بگذارید

All in all it's just another brick in the wall.
روی هم رفته این تازه آجری دیگر در دیوار است

All in all you're just another brick in the wall.

روی هم رفته تو تازه آجری دیگر در دیوارهستی

"Wrong, Do it again!"
اشتباهه. دوباره انجامش بده!!

"If you don't eat yer meat, you can't have any pudding. How can you
اگر گوشتت را نخوری نمی تونی پودینگ بخوری.چجوری می خوای

have any pudding if you don't eat yer meat?"
پودینگ داشته باشی اگر گوشتت را نخوری؟

"You! Yes, you behind the bikesheds, stand still laddy!"

تو ! بله ! تو پشت آلونک دوچرخه ها . صاف و بدون حرکت بایست پسرک!



Another Brick in the Wall Part III

دیگر در دیوار بخش سومآجری

[Sound of many TV's coming on, all on different channels]
{صدای از تلوزیون های زیادی که هرکدام بر روی کانال مختلفی هستند می آید}

"The Bulls are already out there"
گاوهای وحشی از قبل آنجا هستند

Pink: "Aaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaarrrrrgh!"
پینک: آآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآرگ

"This Roman Meal bakery thought you'd like to know."

این نانوایی رومن میل فکر می کرد که تو می خوای بدونی

I don't need no arms around me
به هیچ بازویی به دورم احتیاج ندارم

And I dont need no drugs to calm me.
به هیچ مواد مخدر(یا دارو) برای آرام کردنم نیاز ندارم

I have seen the writing on the wall.
دست نوشته روی دیورا دیده بودم

Don't think I need anything at all.
فکر نکن اصلا" به چیزی اصلا" احتیاج ندارم

No! Don't think I'll need anything at all.
نه ! فکر نکن به هیچ چیزی اصلا" احتیاج نخواهم داشت

All in all it was all just bricks in the wall.
روی هم رفته این تنها آجرهای دیگری در دیوار بود

All in all you were all just bricks in the wall.

روی هم رفته همه ی شما تنها آجرهایی در دیوار بودی




منبع : howpinkisyourfloyd.persianblog.ir

کویتی پور؛ از پینک فلوید تا جنگ


غلام کویتی پور، خواننده نواهای زمان جنگ، در گفتگو با رادیو فردا از موسیقی زمان جنگ، آهنگ های پینک فلوید و دیپ پرپل، حال و هوای جنگ، زندگی و عقایدش می گوید.

آن طور که مشخص است ما به آن صورت موسیقی جنگ نداشتیم. چیزی که بیشتر نمود پیدا کرد همان حالت نوحه...

نه. نوحه نه. حماسه خوانی بگوییم بهتر است. به عنوان مداح نبودم. من سه دهه است... خدایی اش به ما نگویید مداح. حالا درست است در جمع هایی بودیم، خواندیم، ولی بیشتر حماسه خواندیم تا اینکه روضه خوانی کنیم. خیلی ها به من گفتند آقا چرا روضه نمی خوانی؟ گفتم مگر من روضه خوانم که روضه بخوانم؟

فرم خواندن شما چه جوری وارد جنگ شد؟

اثرهایی در این سه دهه موسیقیایی زده شده حالا بدون کلام با کلام. ولی متاسفانه انگشت شمار است. یعنی موسیقی حماسی هنوز جایگاهی پیدا نکرده و اثرهایی هم که هست چه از استاد مجید انتظامی، فرزند بزرگوار استاد عزت الله انتظامی، خب اثرهایی ایشان دادند، اثرهایی آقای فریدون شهبازیان، آقای کامبیز روشن روان که با سازهای غربی نواهای بسیار اصیل موسیقی ایرانی را که از نظر نت مشکل است، کوک بکنند و بخواهد موسیقی اصیل ایرانی هم بشود. ما به هر حال یک فرهنگ ۲۵۰۰ ساله داریم که انشاءالله این فرهنگ غنی دوباره برگردد. دیانت اسلام هم که در کنارش هست. اقلیت های مذهبی هستند.




آن فرهنگ ایرانی بیشتر حالا مدنظر است. خوب شهر مرزی خرمشهر هم در تاریخ برای سومین بار در جنگ ها با خاک یکسان می شود و بازسازی می شود. می گوید" خونین شده خرمشهر از خون جوانانش تا باز شود خرم با همت مردانه". همت مردانه هستش. حالا متاسفانه آن چیزی که شایسته مردم و شهدا و رزمندگان هست، (قابل توجه مسئولین)، این بازسازی را نه من بلکه خود مردم بومی و غیربومی آن شهر هم می گویند، آن شهری را که ما می گوییم به آن صورت حالا بازسازی شده ولی من ناچیز می گویم که خودم هم متولد آن شهر هستم.


چرا در این جنگ این فرم خواندن وارد موسیقی جنگ ما شد. به جای مارش. مثلاً ما مارش نظامی به آن معنا نداریم. اما تا دلتان بخواهد از این دست کارها داریم؟

ما مارش نظامی بین المللی داریم که همه کشورها به قول معروف همین (قسمتی از مارش جنگ را زمزمه می کند). هر موقع عملیات می شد این دیگر ملکه ذهن همه مردم و رزمنده ها شده بود. انا فتحناک لک فتحا مبینا گزارش داده می شد... اما من خودم از نظر سلیقه ای زیاد با این مارش ها موافق نیستم. حالا بعضی ها می گویند برای اهل بیت خواندن چه اشکالی دارد با ریتم تکنو خوانده شود؟ گفتم ببین وقتی برای عذا می خواهی بخوانی... اگر حماسه می خواهی بخوانی مهم نیست. یک مقدار سرعت باید داشته باشد. مثل فرض کن چنگ دل آهنگ دلکش می زند ناله عشق است و آتش... خوب شعر حماسه است. خود حضرت امام هم می گفت اصلاً از مظلومیت چرا صحبت می کنید؟ فقط حماسه بخوانید. این هم یک رهگشایی بود برای اشعارهای حماسی.


حالا بعضی ها به ما گفتند چرا روضه نمی خوانید؟ گفتم روضه؟! این لحنی که ما الان داریم صحبت می کنیم، این لحن یک مقدار به صورت روضه بشود من برای من قابل فهم نیست. اما خوب همان موقع هم ارکستر سنفونیک صداوسیما سراغ ما را می گرفت. اما برای مردم از نظر تصویری هم جا افتاده بود. حتی ما توی جنگ بودیم. من شاید توی این سی سال به تعداد پنج بار شش بار بیشتر اتفاقی ندیدم خودم کارهایی را که پخش می شود. ما به دنبال شهرت نبودیم. اصلا در این راه اگر به دنبال شهرت باشی، به قول هیاتی ها آن نمک را به تو نمی دهند.

چه جوری به این فرم دست پیدا کردید؟ چون شما جدا از آن حال و هوای جنوبی که در صدایتان وجود دارد، یک فرم خاصی را هم ارائه دادید که متفاوت تان می کرد.


این فرم، فرمهایی است که حالا توی هر سرزمینی... ببین. فرض کن مثل(قسمتی از یک لالایی را زمزمه می کند )... دشتستانی. ما شهر دشتستان هم داریم. من یک مصاحبه مطبوعاتی کرده بودم، گفتم اگرمن صد سبک توی این سه دهه خوانده باشم، هیچکدام از این سبک ها به جز چهارپنج تا انگشت شمار که از قبل به عنوان نواهای مذهبی مطرح بود، خب یک سبکی بود که آقای بخشو می خواند: زینب بگفتا ای شه لب تشنه کامان در جنگ عدوان آه و الامان که خیلی طرفدار داشت سریال دلیران تنگستان هم گوشه ای از این مرحوم وحشو پخش می شود.

بله. بله. مال همایون شهنواز.

همین نوار را یک حرف دلی را گذاشتیم، شعر نیست این یادواره جهان آرا که برای آزاد سازی خرمشهر است...

اتفاقاً نکته خوبی را اشاره کردید. این دقیقاً شعرش چه جوری نوشته شد؟ چه جوری به آن شکل درآمد؟ بعداً هم با ارکستر اجرایش کردید؟

البته من هنوز با ارکستر اجرا نکرده ام. این کاری که پخش می شود از صدا و سیما با موسیقی بیست سال است پخش می شود. البته اسم نمی نوشتند. الان دو سه سالی است می نویسند موسیقی آقای علیقلی و با صدای مسعود کرامتی. بخواهید بگویید این ملودی را هم فرض کنید آقای بخشو خوانده ولی اما ملودی بازهم مال مرحوم بخشو نیست. ولی من نواهایی که خودم خوانده ام، داشته ها و تجربیاتی از موسیقی پاپ بوده که مورد علاقه ام بوده. با احترام به موسیقی اصیل ایرانی که من همیشه می گویم موسیقی اصیل ایرانی من با احترام می گویم موسیقی مقدسی است. چون واقعاً لهو و لعب نمی بینم. حالا ملودی های شش و هشت هست و برای جشن ها خوانده می شود...

ولی حالا این کاری که برای جهان آرا خوانده شد این کلام را کی سروده بود؟

جواد عزیزی. از بر و بچه های سپاه و از شاگردان شهید جهان آرا بود. آن زمان که ما این نوای ممد نبودی را خواندیم، خیلی ها گفتند آقا چرا نمی گویی ملودیش مال خودت است. گفتم ببخشید برای چه دروغ بگوییم آخر؟ وقتی ملودی مال ما نیست، مال بخشو هم نیست. مال گذشتگان است اما شناسنامه ای ندارد.

پیشتر که با هم صحبت کردیم گفتید نقطه آغازین این کار آقای آهنگران بوده ...

کاری از تلویزیون پخش شد با حضور حضرت امام و نام شهدا هم.... خیلی جالب است قرار بود کسی دیگر بخواند. به اصطلاح فرزند آن شاعر به نام معلمی که همه می شناسندش و یک کشاورز است در اهواز. سواد آن چنانی ندارد. اما هر بیتی را می گوید شما با هر نوایی می خواندید آن موقع، به دل مردم می نشست. شعرای دیگری هم بودند. من خودم ملودی ها را می ساختم. این هم به لطف خدا. هیچوقت هم نگفتم که ملودی ها مال منست.

گفتم جالب است «ای شهیدان به خون غلطان خوزستان درود». نفس این مردی که ادعای شاعری نمی کند که یک بار که من آمدم نماز جمعه تهران برای اینکه یک کار حماسی بخوانم، گفتند آقای کویتی پور هفت دقیقه هشت دقیقه. گفتم شما به جای ما یکسلام بکنید. هزار کیلومتر کوبیدیم زمینی آمدیم حداقل وظیفه دارید که دین شاعر را ادا کنید. نمی خواهیم که چهار ساعت بخوانیم. روی هم رفته بیست بیت است این و بیست بیت را بدون مکث می خوانیم که هم قصه شعر مشخص شود و هم پایانش مشخص شود. که ما حدوداً ربع ساعت از وقت را گرفتیم و خواندیم« هنگام پیکار یاران خدا آمد»... که در آن مقطع زمانی شد آرم...

آقای کویتی پور، شما آن موقع دقیقاً زمان جنگ چند سالتان بود؟ وقتی جنگ شروع شد شما همین فرم کار را اجرا می کردید؟

مرز بیست سالگی بودم. خدمت سربازی. یعنی با پیروزی انقلاب خدمت سربا زیم تمام شد. یک خانواده ۱۴ فرزندی هستیم. دیدید دیگر حالا تو عوام ما می گویند آقا طرف سید است دیگر. مادر ساده ما می گفت اگر فرض کن همسایه ما سادات بودند دیگر، من اولین بار آنجا خواندم. برای ذکر امام حسین.

خوب ایشان هم ده تا بچه یتیم داشت. اسامی تمام برادر خواهر های ما را همین زن سیده گذاشت. مادر من هم یک ارادتی داشت، مثلاً من شب میلاد امیرالمومنین به دنیا آمدم، هرچند روی این آلبوم های من می نویسند غلامرضا، می گویم آخر اگر نمی دانید برای چه می نویسید؟ یک کویتی پور خالی بنویسید. مادر من در سن سی و شش سالگی با چهارده بچه یتیم داری اش شروع شد. پدرم درسن ۴۲ سالگی در سال ۴۲ که امام تبعید شد از مملکت و زادگاهش، عمرش را داد به شما.

نیروی نظامی شهربانی بود به قول آن موقع، به قول امروزه نیروی انتظامی. به هر حال دشمن داشت. ایشان را مسمومش کردند. حالا نظام آن وقت هم متاسفانه رسیدگی نکرد. توی این یکی دو ساله توانستیم حقوق سال ۴۲ تا حالا را زنده کنیم. آن هم در حدود دویست سی صد تومن. این هم یکی از همشیره های ماست.توی این چهارده تا بچه. بچه هموفیلی دارد. گفتیم یک کمک خرجی باشد. ولی خب این حقوق هم خیلی کم است. سال ۵۷ به قول معروف انقلاب که پیروز شد، ما هم جزو اولین سربازهای نیروی هوایی بودیم در همان پایگاه چهارم شکاری. دشمن هم که حمله کرد هر خانواده ای یک نوجوان می فرستادیم همراهشان از شهر بیرون بروند. خانواده ها گناهی ندارند. با اشک هم می رفتند که آقا من می خواهم بمانم. شهر بعد از سی و چهار پنج روز که سقوط کرد، صدای نازنین آقای آهنگران...


چه حال و هوایی شما را برد به این سمت؟ از کی اصلاً شروع کردید این فرم از کار را؟

می خواستم بگویم. اما موسیقی حماسی جنگ که جایش خیلی خالی است با صدای صادق آهنگران ، بعد از سقوط خرمشهر که اهواز و بستان و اینها هم شروع شد، خیلی از مردم این روزها به اسارت رفتند، شروع شد در حضور امام "ای شهیدان به خون غلطان خوزستان درود". اسم تک تک شهدایی که رفته بودند و هم از جمله دوستان آقای آهنگران بودند در اصل آهنگری، خوانده شد، خوب در هر محلی وقتی تکیه ای برای اعتقادات و آن ده روزه محرم می گذارند، هر کسی ته صدایی داشته باشد، دو بیت می خواند. به خاطر این بود که ما هم می گفتیم آقا ما یک دو بیت می خوانیم اما نه در جایگاه یک مداحی که چهار پنج تا استاد می بیند، استاد اخلاق دارد، استاد قرائت دارد و لیاقت می خواهد مداحی...

یعنی شما هیچ دوره ای پس ندیده بودید در این زمینه؟

بله. یک سال که گذشت حدود شش سال و خورده ای جنگ من مربی آموزش نظامی بودم و تاکتیک و اینها. یک دو سالی هم گذشته بود، نمی خواندیم. چون حالا بعد از خدمت بود. توی خدمت من نخواندم. چون متاسفانه کسی مسئولیت عزاداری دهه ماه محرم را در دوران خدمت ما داشت سال ۵۶ و ۵۷ به نام سروان جورابچی که ایشان رئیس اطلاعات امنیت پایگاه وحدتی بود. یعنی از دو سرباز سه تایشان آنتن بودند. این را داشته باشید.

دوره ای که می خواندید برای دوستانتان، بیشتر چه اشعاری را می خواندید؟

نه. ملودی که واسه حالا مذهبی ساخته می شود، مخصوصاً باید از عربهای جنوب توی مولودی هایشان ببینید شرکت کنید... اولاً سادات می آیند می نشینند. با چفیه های سبز- یا به قول تهرانی ها چپیه ولی در اصل چفیه است- می آیند می نشینند. از امام اول شروع می کنند تا صاحب الزمان برای هر کدام سه چهار بیت خوانده می شود و حتی کف هم می زنند. یک سنت خاص است. ولی متاسفانه الان یک مقدار باید این را بگویم نه به عنوان اینکه بنده استادم در این کار، نه.

به عنوان شنونده می خواهم بگویم که آشفته بازاری برای نواهای مذهبی و من بارها هم به مسئولین سازمان تبلیغات گرفته تا ارشاد گفتم ترا خدا کاری بکنید. چون یک چیزهای من درآوردی، آن هم از یک جوان... درست است من هم جوان بودم. اما دو تا اهل فن هم اگر ایرادی در کار هایمان داشتیم مثل رضا سبزی مثل آقای فرتا اینها هم آموزش موسیقی شان سه چهار تا ساز می زدند توی خانه جوانان که وابسته به هلال احمر است، تنها هلال احمری که در جنوب بود، آبادان خرمشهر بود چون چند تا از پرسنلش موسیقی دان بودند، تدریس هم می کردند. گذشته از پیشاهنگی که حالا آن هم تدریس موسیقی داشت سراسر کشور هر جا که پیشاهنگی بود، یک نفر را هم می بردند که حالا چه مارش باشد چه به قول معروف موسیقی پاپ باشد، ایرانی باشد، تدریس می کردند.

اما خرمشهر و آبادان حتی در قبل از انقلاب برای اردوهای آموزشی در رامسر که می آوردند، مسابقات موسیقی که بود مقام اول را می گرفتند. بعد از تهران. تهران را زیاد مقام نمی دادند. تهران ستارگان هنر بودند در هر عرصه ای حالا. ولی شهر خرمشهر یا آبادان همیشه نوازنده ها و خواننده هایشان مقام اول می آورند.

شما هم در این اردو ها می رفتید؟

تمام این رفقا که دو تایشان هم شهید مفقودالاثر اند، حبیب شعله که به اصطلاح به قول آن موقع ما اورگانیست بود و به قول امروزی ها کی بورد می زد. آقای بهنام قبادی جازیست بود یا به قول امروزی پرکاشن. که ایشان هم شهید مفقودالاثر است. منظورم اینست که این جرقه ای که در حضور حضرت امام... "ای شهیدان به خون غلطان" ... ما هم این مظلومیت این سی و هفت روز را دیده بودیم در این شهر خانه به خانه به قول معروف کوچه به کوچه. این نوا جرقه ای بود که ما هم شروع کنیم انگار حالا حالا ها این جنگ کسی فکر نمی کرد، هیچکس فکر نمی کرد که جنگ هشت سال ادامه پیدا کند.

شما از چه تاریخی رسماً شناخته شدید به عنوان خواننده ای که این فرم موسیقی را می خواند و در خدمت جنگ موسیقی اش در آمده؟

اگر مردم زیاد آگاهی ندارند و نمی دانند حتی ما متولد کجا هستیم، دلیل دارد. این خواندن احتیاج به منیت ها ندارد. من وقتی که راه به راه مردم تقاضا می کردند به عنوان سرودی که برای پیامبر خوانده شده... اینها را بعدش دیگر آمدیم صدا و سیما. آن موقع ایمیل و این چیزها نبود که. حالا فوقش یک تلفن بود. خیلی از طلبه های حوزه زنگ می زدند آقا کار قشنگ است اما چرا نام رسول خدا را به جای اینکه محمد خطاب کند، ممد خطاب می کند؟ گفتند آقا این سرود اصلاً برای رسول خدا نیست. حالا درخواست می شود مهم نیست که دوباره پخش شود. ولی گفتم یک فرهنگ های من درآری که یقیناً مافیای در خدمت ابرقدرت ها هست. که می بینید داستان هایی برای مادحین ما درست می کنند. دوران جنگ هم دور و بر ما و آقای آهنگران زیاد می چرخیدند به هر ترفندی یک خورده وجهه را زیر سئوال ببرند.

منظورتان کی ها هستند دقیقاً؟



به هرحال کسانی که دشمن این آب و خاک هستند. چون من نیش خورده ام. سی سال است دارم نیش می خورم. ولی نفس مسیحایی امام می گفت "جنگ در راس امور است". به خاطر اینکه انگار نه انگار جو سازی را من اهمیت نمی دادم. که به ضررم هم تمام شده . الان سی سال است که ریالی حقوق هم نگرفته ام.

اینها کی ها بودند که جو سازی می کردند علیه شما؟ برای چه اصلاً جو سازی می کردند؟ برای اینکه شما کاری را داشتید انجام می دادید که مورد تایید آقای خمینی هم بوده در آن موقع.

نه. کلاً حماسه خوانی بود و چون رسانه به قول معروف ملی و مردم به قول معروف پخش می کرد تبلیغات را، فرض کن شب عملیات شعری سروده می شد برای همان عملیات و همان رزم. نمی رسید به صدا و سیما. کارهایی از ما بوده که هیچکدامش که پخش نشده... شما تا حال زیرنویس دیدید که نامی از من بنویسند که مجلس من فلان جاست توی این بیست ساله؟

کارهایی بوده که پخش نشده در زمانی که باید پخش می شده؟

خیلی. مخصوصاً شب های عملیات. نه من بلکه آقای آهنگران هم که اشعاری را می خواند برای شب های عملیات، نمی رسید. چند وقت پیش ها هم به یک روحانی گفتم. گفتم چرا پشت سر این خواننده به این راحتی داری حرف می زنی؟ و چرا من به راحتی... هیچ شناختی ندارم. صدا و تیپ و شخصیت آن خواننده مذهبی را به قول امام... می گفت خواننده مذهبی... خیلی دوست دارم. گفتم شما که تجربه دارید، شکنجه دیدید، وقتی خیلی راحت دارید این انگ را می چسبانید، پس من چه توقعی از عوام داشته باشم که شایعه پراکنی می کنند. به قول سیاسیون ترور شخصیت.

شما اشاره می کنید که در آن دوره جوی بوده اطراف شما و آقای آهنگران که مثلاً بعضی از کارهایی که می خواندید، اجازه نمی دادند که پخش شود یا به پخش دیر می رساندند. دلیل این کار چه بود؟

نه. نه اینکه اجازه نم دادند. پخش زنده است. حضرت امام نشسته من می خواهم بخوانم. اصلاً کسی نمی آمد شعر تو را ببیند. نماز جمعه که دیگر پخش زنده است. دوران جنگ. وقتی ما اشعار حماسی می آوردیم، کسی به قوی بودن و ضعیف بودن شعر توجه نمی کرد. منظورم نفاق افکنی است. متوجه شدم منظور شما کسانی هستند که کار شما را ...
نه خیر مزدور اند. در آن جایی که باید درست انجام دهند، انجام نمی دهند. من دارم می گویم با نیت بوده و الان هم هست.

اشخاص خاصی را سراغ دارید؟

دشمنی که به او می گویند ستون پنجم، هیچوقت که نمی آید خودی نشان دهد که من کی هستم؟

یک ذره برایم عجیب است که از طریق موسیقی وارد شوند. بله بفرمایید.

نه دوران جنگ را می گویم.

در کنار شما غیر از آقای آهنگران چه کسانی بودند که همپای شما فعالیت می کردند ولی شاید الان ممکن است نامهایشان کمتر مطرح باشد؟

ما دوران جنگ... حالا من به نوبه خودم می گفتم. نه من خودم را مداح می دانستم نه صادق آهنگران. کارهایی که من ساختم برای تحولی در سبک های مذهبی بود. صدای برادرعزیزمان آهنگران که یک حزن خاص دارد و همه رزمنده ها می دانند السلام و علیک. خوب همه یا حسین می گویند. چرا همه می گفتند السلام علیک آقای آهنگری آن انرژی و شوک را به دلها می دهد. ملودی هایی هم که ما از تجربیات موسیقی های پاپ اما از نوع سنگینش... نه اینکه کپی بخوانم. موسیقی های حماسی جنگ زیاد است. اما اجرای کم هست. ولی آنطور که باید کار شود نیست.

فکر نمی کنید که یک مقدار به خاطر این که از جنگ فاصله گرفتیم و این فاصله دیگر سی سال...

نه حماسه ربط ندارد. آن سلیقه است که من ده سال پیش گفتم. گفتم من در بعضی از کارهای فرهنگی ما انقلابی شده. مثل قرائت قرآن. خوب ملودی هایی که می خواندیم برای مردم فرض کن نواهای ساده(قسمتی از یک نوا را زمزمه می کند)... که همه دسته جمعی بخوانند، بد نیست اما برای من که می شنوم، جاودانه نیست. ما یک کار متفاوتی می کردیم که خارجی ها هم بشنوند. آنها که خارج از کشور هستند. چون این ملودی ها بازتاب داشت، نمی گذاشتند به پخش برسد. جریان اینست. اصلاً فردایش که زنگ می زدم، فلان مراسم چرا پخش نشد، می گفتند اصلاً فیلمی نیامده.

می دانید که هر کاری موافقان و مخالفان و منتقدان دارد. کار شما هم جنبه ای دارد که بعضی ها می گویند که شما کارهایی که خواندید، ایدئولوژیک بوده. شما این را چه جوری نگاه می کنید؟

من یک آلبوم خواندم ایدئولوژیک. آلبوم دوم آلبوم تقلبی بود که نه قراردادی دارد و تقلید صدا شده متاسفانه. دو تا از کارهایش با صدای خودم است. یکی" حیلت رها کن عاشقا" و دیگری" ای آسمان ابر تو اشکش دیگه دریا نمیشه" اینها اصلاً نه نوحه است. آن یکی که اصلاً حماسه است.

تا چه اندازه شما از آن جنبه کارتان هم دفاع می کنید؟ یعنی آن جنبه تبلیغاتی و ایدئولوژیکی که کارهای شما برخی این انگ را زده اند چه منقدان و چه مخالفان شما.

با احترام به آنهایی که منتقد هستند. البته من این ها را منتقد نمی دانم. اینها را سلیقه می دانم.که خب خودم هم اعتقاد دارم به آن...... اصلا اعتقاد ندارم که یک خواننده ای که کار هنری می کند برای یک قشر،یعنی قشر خوانی نمی کنم. یک آلبومی را قراداد بستیم موسیقیایی به نام خورشید که تشکیل می شد از حماسه، عرفان و عشق. هر نوع عشقی. اما وقتی من به آن عشق دارم نگاه می کنم به اشعار فکر می کنم به یاد خدا توجه می کنم، این را نمی خواهم که اگر کس دیگری عشقی زمینی یا آسمانی دارد،فرق نمی کند او هم بتواند لذت ببرد. اما وسط کار گفتند که نه آقا. باید دو تا کار مذهبی باشد.



می خواهم بگویم که آلبوم خاموش. من اصلاً مدیریت ایدئولوژیکی برای این کار نداشتم. اسم آلبوم چه بوده؟ خورشید. خورشید به کجا رسید؟ خاموش. طرف بازاری فکر می کرد چون من خودم سرمایه ندارم که کار کنم، آقایانی که باید می آمدند سراغ ما، منظورم دولت، ارشاد. سازمان تبلیغات سرمایه گذاری کند، هنوز بعد از ۲۰ سال که سرمایه گذاری نمی کند، بماند، خیلی جالب است این آقا وسط کار گفت آقا این طوری فایده ندارد اگر اینطور باشد. گفتم عزیز من قبل از اینکه قرارداد ببنیدم گفتیم این کار کار قشری نیست یا مذهبی فقط برای مذهبیون نیست. این کار برای کل جامعه است. نمی خواهیم جهت بدهیم و یک قشر گوش بدهد.

حالا یک بابایی آمد گفت فلان مرجع گفته مثلاً حرام است. گفتم با احترام و سر تعظیم، بنده خیلی ارادت دارم به ایشان. ولی مقلد ایشان نیستم. ولی پیش رهبر مملکت، بروبچه های امنیتی گفتند روز سوم این غریبانه را بردند و با اینکه با جنس صدایم هم بازی شده. آن جنس صدای اصلی نیست. یک خورده نازک شده. بماند حالا مهم نیست. اما از نظر هنری خواندن، من هنوز در کارهای موسیقیایی صفر هم نداده ام به خودم. آن چیزی را که بشود گفت آلبوم، هنوز نداده ام چون بازهم می گویم، دست مافیایی توی کار است.

کارهایی که شما خوانده اید، خودتان در حال و هوای جبهه هم بودید. چه تاثیری روی جوانها که می خواستند شرکت کنند در عملیات ها و یک چیزی که خیلی ها انتقاد می کنند، بعضی از این افرادی که داخل این عملیات ها رفتند، سن های خیلی کمی داشتند و اینها در اصل نقش اشعاری بود که شما می خواندید، باعث می شد که تحریک شوند و به جنگ بروند. خودتان این را چه جوری بررسی می کنید؟

حالا ببینید چه شوخی بود. نه. یک شوخی بود که دوران جنگ هم می گفتند رفقا. آن شوخی ها لازمه بود. بعضی شوخی ها که ضربه می زد نه. می گفتند آقا مثلاً شما ها آن دنیا چه می خواهید جواب بدهید. خیلی ها را به کشتن دادید. حالا به شوخی می گفتند.

ولی خب، خیلی ها هم جدی می گفتند.

نه الان که دوتا اتفاقاً دوقلو هم بودند همین تقاطع کردستان. گفتند آقا درست دیدیم؟ گفتم که من هر موقع می گویند درست دیدیم، چون چهره را من نگذاشتم زیاد جا بیافتد. اگر تلویزیون می گویم اسمی از من نیست، خودم اجازه نمی دهم. پارسال ارشاد برای من برنامه گذاشته بود، گفتم تبلیغ کارتان را بکنید. من تمنا می کنم اسمی از من اگر زیر نویس نوشته شود این سه شب را من نمی آیم. گفتند چرا؟ گفتم برای اینکه اعتقاد ندارم. حالا بعضی ها می گویند آقا مشکل پخش داری؟ گفتم آقا جان اصلاً مگر چیزی از من پخش می شود که مشکل داشته باشم؟ قربانت بروم!

به هر حال رسیدیم به آن دوقلویی که شما را دیده بودند.

گفت که درست دیدیم؟ گفتم مخلص شما. بعد در آمد گفت که بابای ما بگوییم؟ گفتم آقا بگو. چرا رو درباسی می کنی؟ من تبلیغ به غیبت نمی کنم اما غیبت پشت سر من حلال دنیا و آخرت. گفت بابای ما می گوید خیلی ها را به کشتن دادی؟ گفتم این شوخی در جبهه بود اما تو جوان ایرانی الان اگر من به تو زور بگویم، زیربار حرف زور من می روی؟ گفت نه. گفتم پس الان که این حرف را شوخی می کنید و می گویید، من می خندم اما به شان ایرانی بودنم بر می خورد ها. حالا اسلامی اش جدا که سوبله می شود.

آقای کویتی پور! چرا تصمیم گرفتید که یک دفعه وارد عرصه موسیقی هم بشوید؟ یعنی با آلبوم غریبانه یک.

ملودی هایی که در غریبانه یک هست همه اش مال شبهای عملیات است و فقط موسیقی آمده کنارش و کارهایی هم که من خوانده ام برای مذهب خواندم. مثل" "مران یک دم ساربان اشتر- ناقه زینب مانده اندر گل". من از اهالی موسیقی بودم. اگر خیلی ها از مدح به موسیقی رسیده اند، ما افتخارمان اینست که در کنار موسیقی با عشق و اعتقاد برای حماسه خوانی خواندیم.

پس آن ترانه که در جواب ممد نبودی خوانده شده و ممد نبودی ۲ می شود گفت هست، مال شما نیست؟



بله. با شعر آقای شیرازی. گفتم دو سه تا از کارها خوانده شده اما بقیه کارها امانت بوده که خوانده شود. اما در غریبانه یک کم لطفی که شد بازش نمی کنیم. گفتم با تمام عشق آمده ام که بازهم شخصی کار کنم. چون من یک روز هم در تبلیغات نبودم، کلاً هشت سال جنگ مربی آموزش نظامی بودم. خواندنم هم خودم تصمیم گیری می کردم.

حالا در این ترانه آقای شیرازی که می گوید گشته آباد هرچه ویران شد، در صورتی که شما گفتید شهر بازسازی کامل نشده. چقدر این تصویر واقعی است بعد از...

نه. آقای شیرازی در عرض ده دقیقه یک چند بیت بنده خدا گفت. من جداً می گویم اخلاقیات این آقای شیرازی را بسیار بسیار می پسندم. بعد در وقت کم خود شاعر هم آن شعر را قبول ندارد. کسی که "وقتی رسید آهو هنوز نفس داشت". چقدر این واژه...

از کارهای قشنگ آقای شیرازی است.

بله. بعد یک کاری دارد برای آن دختر روستایی. دختر قالیباف. اینقدر من از این شعر خوشم آمده که حساب ندارد.

یک اشاره ای هم کردید که پایه شما موسیقی پاپ بوده. نشان می دهد که شما مثلاً کارهای پاپ هم گوش می دادید.

کلاً کارهایی که گوش می دادم... می گویم به آقایان مذهبی بعد از سی سال گفتم. گفتم فردا یک دفعه نگویید کویتی پور داشت می گفت... قشنگ فردا از ارشاد زنگ زدند که آقای کویتی پور دیشب داشتیند در تلویزیون می گفتید عروسی خوان بودم؟! گفتم با اینحالی که نوارش هم هست، قابل توجه کسانی که پای گیرنده ها نشسته اند. گفتم آقاجون من یک آدمی ام اگر کاری کرده باشم می گویم کرده ام. نکرده باشم هم پایش می ایستم. من گذشته از اینکه قبل از انقلاب رادیو نفت ملی آبادان یک ساعت قبل از اذان برنامه پخش آهنگ های غربی داشت. منجمله آهنگ های فولکور سیاهپوست های آمریکا.

کارهایی که من گوش می کردم... گفتم وقتی گفتم حبیب شعله، به او می گفتیم انوشیروان روحانی. شهید مفقودالاثر که از بچه های محل ما بود و نوازنده بود. بهنام قبادی، نوازنده پرکاشن یاجازیست بود که کارهای الوی، پینک فلوید، دیپ پرپل...که نوازندگی جازیست دیپ پرپل هرکه گوش می دهد از نظر سرعت ضربش می گوید آقاجان این دستگاه است. آن موقع تازه داشت دستگاه ها الکترونیکی می شد. می گفتیم آقا دیوانه است این همیشه سرش می چرخد. عادی نیست. ولی وقتی دستهایش تکان می خورد، همه وحشت می کنند. می گویند اصلاً دستی پیدا نمی شود. این قدر سرعت زیاد است.

اینها ریتم ها را برای بزن و برقص نمی زنند. یک ریتم هایی هست مثلاً پینک فلوید که کارهایش هم سیاسی است هم اجتماعی. هم صورتی است. ولی زمانی که ما نوجوان بودیم، می گفتند این گروه فقط برای معتادان می زند که وقتی نوار را گوش بدهی، آن درصد نشئگی آن معتاد بالا می رود. ولی وقتی یک مقدار آشنا تر شدیم، دیدیم همه بابا دکترا و فوق دکترای موسیقی اند. ای کاش یک مقدار بازتاب ارزش نوازنده های ما چه از نوع پاپ و چه از نوع موسیقی اصیل... آقایان مسئولین ارشاد، ترا به خدا بیشتر به اینها بها بدهید، بیشتر به اساتید ما... یعنی بیشتر معرفی شان کنید. نه با یک آلبوم فقط معرفی شوند. چرا باید در فقر اساتید موسیقی ما در کنار سفره از دنیا بروند آن هم از نداشتن؟

شنیدید که روی ممد نبودی شما یک گروه رپ، دو جوان ایرانی که اتفاقاً در جنگ هم از ایران رفتند بیرون، رپ خواندند؟

نه رپ شان را من ندیده ام.

البته این آهنگ را که این دو جوان خوانده اند، بیشتر بر می گردد به وقایع پس از انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته. اعتراض هایی که صورت گرفت و از طرفی هم منظورشان این بود که آقای جهان آرا نبود که این وضعیت سیاسی و اجتماعی را ببیند.

توی جبهه هم می گفتند. می گفتند کاشکی نبود اگر هم بود یک انگی هم به او می چسبید. گفتم ببین اعتراض کنید، انتقاد کنید. من کویتی پور هم در کنارتان هستم. ولی خواهشاً وقتی که اسم بیگانه در شعار می آید، آن هم شعار انحرافی، آن هم رئیس جمهور آمریکا، این همه پیامبر، رفتید جرجیس را انتخاب کردید. و وقتی که ما فرهنگ مان ایرانی است... دیدید توی یک خانواده دلخوری پیش می آید، شاید همسایه دیگری بیاید میانجیگیری کند، سریع چه می گوید مرد آن خانه؟ می گوید ببخشید جر و بحث ما خانوادگی است لطفاً دخالت نکنید.



اعضای گروه «پینک فلوید» دور هم جمع می‌شوند؟

نیک میسن جازیست گروه پینک فلوید اعلام کرد شاید اعضای این گروه مشهور بریتانیایی برای کنسرتی خیریه دور هم جمع شوند.

به گزارش خبرآنلاین، اعضای گروه پینک فلوید که تاکنون 200 میلیون نسخه از آلبوم‌هایشان به فروش رفته، سال 2005 پس از سال‌ها جدایی دوباره در کنسرت «لایو 8» در لندن روی صحنه آمدند.

نیک میسن گفت: «به نظرم همه ما دوست داریم بار دیگر تفکر «لایو 8» را تکرار کنیم. گروه می‌تواند کاری انجام دهد که الزاما برای خودمان نیست بلکه کاری نیکوست و از انجام آن لذت می‌بریم. من این کار را دوست دارم و به نظرم دیگران هم همین نظر را دارند.»

راجر واترز و دیوید گیلمور دیگر اعضای این گروه هستند که دهه 1980 از هم جدا شدند، اما اخیرا و از زمان کنسرت‌های «لایو 8» و دیگر کنسرت‌های خیریه دوباره کنار هم قرار گرفته‌اند. ریچارد رایت، پیانیست و نوازنده کی‌بورد و چهارمین عضو پینک فلوید سپتامبر 2008 درگذشت.

جولای گذشته واترز، گیلمور و میسن در جریان کنسرتی در آکسفوردشایر سه آهنگ کلاسیک گروه پینک فلوید را برای بنیاد «هوپینگ» اجرا کردند که به کودکان فلسطینی کمک می‌کند.

پس از این برنامه واترز درمورد اجرا گفت: «عالی بود. پایان ماجرا یا شاید هم آغاز ماجرا.»

گیلمور نیز قرار است در تور جدید راجر واترز در یک اجرا حضور پیدا کند. در این تور راجر واترز تمام قطعات آلبوم مشهور «دیوار» را اجرا می‌کند.

میسن در جریان نشست موسیقی «در شهر» در منچستر گفت «لایو 8» می‌تواند چارچوبی باشد برای همکاری دوباره ما. وی افزود: «به نظرم این راهی جالب برای ورود یک گروه به دوران بازنشستگی است؛ اجرای کنسرت‌هایی با مقاصد خیریه و نه کسب درآمد.»

درامر گروه پینک فلوید گفت: «این کنسرت‌ها می‌توانند برای هر بنیاد خیریه‌ای با مقاصد خیر و نیکو باشد. بهترین کار این است که تعدادی کنسرت برگزار کنیم و نوعی بنیاد داشته باشیم.»

او درمورد بهترین شیوه کار گفت: «همه ما نوعی پروژه کوچک داریم، مثل همان کاری که در ارلزکورت در سال 1994 انجام دادیم. پول را بین خودمان تقسیم کردیم و هر کدام با پول کاری را کردیم که فکر می‌کردیم بهترین کار است.»

واترز در ماه مه گفت: «از میان همه گزینه‌ها، گزینه خیریه ما را به هم پیوند می‌دهد. به نظرم سه فرد اصلی گروه کافی هستند. مطمئنا من موافق این کار هستم، حتما.»

میسن یکی از بنیانگذاران «ائتلاف هنرمندان شاخص» است که دو سال پیش برای حمایت از حقوق اهالی موسیقی تاسیس شد. او به نمایندگی از این ائتلاف در کنفرانس «در شهر» شرکت کرده بود. راجر واترز سال 1985 از پینک فلوید جدا شد و به تنهایی به فعالیت خود ادامه داد. سه عضو دیگر گروه پس از جدایی واترز دو آلبوم تولید کردند.



خبرآنلاین