پینک فلوید

گروه پینک فلوید Pink Floyd

پینک فلوید

گروه پینک فلوید Pink Floyd

کویتی پور؛ از پینک فلوید تا جنگ


غلام کویتی پور، خواننده نواهای زمان جنگ، در گفتگو با رادیو فردا از موسیقی زمان جنگ، آهنگ های پینک فلوید و دیپ پرپل، حال و هوای جنگ، زندگی و عقایدش می گوید.

آن طور که مشخص است ما به آن صورت موسیقی جنگ نداشتیم. چیزی که بیشتر نمود پیدا کرد همان حالت نوحه...

نه. نوحه نه. حماسه خوانی بگوییم بهتر است. به عنوان مداح نبودم. من سه دهه است... خدایی اش به ما نگویید مداح. حالا درست است در جمع هایی بودیم، خواندیم، ولی بیشتر حماسه خواندیم تا اینکه روضه خوانی کنیم. خیلی ها به من گفتند آقا چرا روضه نمی خوانی؟ گفتم مگر من روضه خوانم که روضه بخوانم؟

فرم خواندن شما چه جوری وارد جنگ شد؟

اثرهایی در این سه دهه موسیقیایی زده شده حالا بدون کلام با کلام. ولی متاسفانه انگشت شمار است. یعنی موسیقی حماسی هنوز جایگاهی پیدا نکرده و اثرهایی هم که هست چه از استاد مجید انتظامی، فرزند بزرگوار استاد عزت الله انتظامی، خب اثرهایی ایشان دادند، اثرهایی آقای فریدون شهبازیان، آقای کامبیز روشن روان که با سازهای غربی نواهای بسیار اصیل موسیقی ایرانی را که از نظر نت مشکل است، کوک بکنند و بخواهد موسیقی اصیل ایرانی هم بشود. ما به هر حال یک فرهنگ ۲۵۰۰ ساله داریم که انشاءالله این فرهنگ غنی دوباره برگردد. دیانت اسلام هم که در کنارش هست. اقلیت های مذهبی هستند.




آن فرهنگ ایرانی بیشتر حالا مدنظر است. خوب شهر مرزی خرمشهر هم در تاریخ برای سومین بار در جنگ ها با خاک یکسان می شود و بازسازی می شود. می گوید" خونین شده خرمشهر از خون جوانانش تا باز شود خرم با همت مردانه". همت مردانه هستش. حالا متاسفانه آن چیزی که شایسته مردم و شهدا و رزمندگان هست، (قابل توجه مسئولین)، این بازسازی را نه من بلکه خود مردم بومی و غیربومی آن شهر هم می گویند، آن شهری را که ما می گوییم به آن صورت حالا بازسازی شده ولی من ناچیز می گویم که خودم هم متولد آن شهر هستم.


چرا در این جنگ این فرم خواندن وارد موسیقی جنگ ما شد. به جای مارش. مثلاً ما مارش نظامی به آن معنا نداریم. اما تا دلتان بخواهد از این دست کارها داریم؟

ما مارش نظامی بین المللی داریم که همه کشورها به قول معروف همین (قسمتی از مارش جنگ را زمزمه می کند). هر موقع عملیات می شد این دیگر ملکه ذهن همه مردم و رزمنده ها شده بود. انا فتحناک لک فتحا مبینا گزارش داده می شد... اما من خودم از نظر سلیقه ای زیاد با این مارش ها موافق نیستم. حالا بعضی ها می گویند برای اهل بیت خواندن چه اشکالی دارد با ریتم تکنو خوانده شود؟ گفتم ببین وقتی برای عذا می خواهی بخوانی... اگر حماسه می خواهی بخوانی مهم نیست. یک مقدار سرعت باید داشته باشد. مثل فرض کن چنگ دل آهنگ دلکش می زند ناله عشق است و آتش... خوب شعر حماسه است. خود حضرت امام هم می گفت اصلاً از مظلومیت چرا صحبت می کنید؟ فقط حماسه بخوانید. این هم یک رهگشایی بود برای اشعارهای حماسی.


حالا بعضی ها به ما گفتند چرا روضه نمی خوانید؟ گفتم روضه؟! این لحنی که ما الان داریم صحبت می کنیم، این لحن یک مقدار به صورت روضه بشود من برای من قابل فهم نیست. اما خوب همان موقع هم ارکستر سنفونیک صداوسیما سراغ ما را می گرفت. اما برای مردم از نظر تصویری هم جا افتاده بود. حتی ما توی جنگ بودیم. من شاید توی این سی سال به تعداد پنج بار شش بار بیشتر اتفاقی ندیدم خودم کارهایی را که پخش می شود. ما به دنبال شهرت نبودیم. اصلا در این راه اگر به دنبال شهرت باشی، به قول هیاتی ها آن نمک را به تو نمی دهند.

چه جوری به این فرم دست پیدا کردید؟ چون شما جدا از آن حال و هوای جنوبی که در صدایتان وجود دارد، یک فرم خاصی را هم ارائه دادید که متفاوت تان می کرد.


این فرم، فرمهایی است که حالا توی هر سرزمینی... ببین. فرض کن مثل(قسمتی از یک لالایی را زمزمه می کند )... دشتستانی. ما شهر دشتستان هم داریم. من یک مصاحبه مطبوعاتی کرده بودم، گفتم اگرمن صد سبک توی این سه دهه خوانده باشم، هیچکدام از این سبک ها به جز چهارپنج تا انگشت شمار که از قبل به عنوان نواهای مذهبی مطرح بود، خب یک سبکی بود که آقای بخشو می خواند: زینب بگفتا ای شه لب تشنه کامان در جنگ عدوان آه و الامان که خیلی طرفدار داشت سریال دلیران تنگستان هم گوشه ای از این مرحوم وحشو پخش می شود.

بله. بله. مال همایون شهنواز.

همین نوار را یک حرف دلی را گذاشتیم، شعر نیست این یادواره جهان آرا که برای آزاد سازی خرمشهر است...

اتفاقاً نکته خوبی را اشاره کردید. این دقیقاً شعرش چه جوری نوشته شد؟ چه جوری به آن شکل درآمد؟ بعداً هم با ارکستر اجرایش کردید؟

البته من هنوز با ارکستر اجرا نکرده ام. این کاری که پخش می شود از صدا و سیما با موسیقی بیست سال است پخش می شود. البته اسم نمی نوشتند. الان دو سه سالی است می نویسند موسیقی آقای علیقلی و با صدای مسعود کرامتی. بخواهید بگویید این ملودی را هم فرض کنید آقای بخشو خوانده ولی اما ملودی بازهم مال مرحوم بخشو نیست. ولی من نواهایی که خودم خوانده ام، داشته ها و تجربیاتی از موسیقی پاپ بوده که مورد علاقه ام بوده. با احترام به موسیقی اصیل ایرانی که من همیشه می گویم موسیقی اصیل ایرانی من با احترام می گویم موسیقی مقدسی است. چون واقعاً لهو و لعب نمی بینم. حالا ملودی های شش و هشت هست و برای جشن ها خوانده می شود...

ولی حالا این کاری که برای جهان آرا خوانده شد این کلام را کی سروده بود؟

جواد عزیزی. از بر و بچه های سپاه و از شاگردان شهید جهان آرا بود. آن زمان که ما این نوای ممد نبودی را خواندیم، خیلی ها گفتند آقا چرا نمی گویی ملودیش مال خودت است. گفتم ببخشید برای چه دروغ بگوییم آخر؟ وقتی ملودی مال ما نیست، مال بخشو هم نیست. مال گذشتگان است اما شناسنامه ای ندارد.

پیشتر که با هم صحبت کردیم گفتید نقطه آغازین این کار آقای آهنگران بوده ...

کاری از تلویزیون پخش شد با حضور حضرت امام و نام شهدا هم.... خیلی جالب است قرار بود کسی دیگر بخواند. به اصطلاح فرزند آن شاعر به نام معلمی که همه می شناسندش و یک کشاورز است در اهواز. سواد آن چنانی ندارد. اما هر بیتی را می گوید شما با هر نوایی می خواندید آن موقع، به دل مردم می نشست. شعرای دیگری هم بودند. من خودم ملودی ها را می ساختم. این هم به لطف خدا. هیچوقت هم نگفتم که ملودی ها مال منست.

گفتم جالب است «ای شهیدان به خون غلطان خوزستان درود». نفس این مردی که ادعای شاعری نمی کند که یک بار که من آمدم نماز جمعه تهران برای اینکه یک کار حماسی بخوانم، گفتند آقای کویتی پور هفت دقیقه هشت دقیقه. گفتم شما به جای ما یکسلام بکنید. هزار کیلومتر کوبیدیم زمینی آمدیم حداقل وظیفه دارید که دین شاعر را ادا کنید. نمی خواهیم که چهار ساعت بخوانیم. روی هم رفته بیست بیت است این و بیست بیت را بدون مکث می خوانیم که هم قصه شعر مشخص شود و هم پایانش مشخص شود. که ما حدوداً ربع ساعت از وقت را گرفتیم و خواندیم« هنگام پیکار یاران خدا آمد»... که در آن مقطع زمانی شد آرم...

آقای کویتی پور، شما آن موقع دقیقاً زمان جنگ چند سالتان بود؟ وقتی جنگ شروع شد شما همین فرم کار را اجرا می کردید؟

مرز بیست سالگی بودم. خدمت سربازی. یعنی با پیروزی انقلاب خدمت سربا زیم تمام شد. یک خانواده ۱۴ فرزندی هستیم. دیدید دیگر حالا تو عوام ما می گویند آقا طرف سید است دیگر. مادر ساده ما می گفت اگر فرض کن همسایه ما سادات بودند دیگر، من اولین بار آنجا خواندم. برای ذکر امام حسین.

خوب ایشان هم ده تا بچه یتیم داشت. اسامی تمام برادر خواهر های ما را همین زن سیده گذاشت. مادر من هم یک ارادتی داشت، مثلاً من شب میلاد امیرالمومنین به دنیا آمدم، هرچند روی این آلبوم های من می نویسند غلامرضا، می گویم آخر اگر نمی دانید برای چه می نویسید؟ یک کویتی پور خالی بنویسید. مادر من در سن سی و شش سالگی با چهارده بچه یتیم داری اش شروع شد. پدرم درسن ۴۲ سالگی در سال ۴۲ که امام تبعید شد از مملکت و زادگاهش، عمرش را داد به شما.

نیروی نظامی شهربانی بود به قول آن موقع، به قول امروزه نیروی انتظامی. به هر حال دشمن داشت. ایشان را مسمومش کردند. حالا نظام آن وقت هم متاسفانه رسیدگی نکرد. توی این یکی دو ساله توانستیم حقوق سال ۴۲ تا حالا را زنده کنیم. آن هم در حدود دویست سی صد تومن. این هم یکی از همشیره های ماست.توی این چهارده تا بچه. بچه هموفیلی دارد. گفتیم یک کمک خرجی باشد. ولی خب این حقوق هم خیلی کم است. سال ۵۷ به قول معروف انقلاب که پیروز شد، ما هم جزو اولین سربازهای نیروی هوایی بودیم در همان پایگاه چهارم شکاری. دشمن هم که حمله کرد هر خانواده ای یک نوجوان می فرستادیم همراهشان از شهر بیرون بروند. خانواده ها گناهی ندارند. با اشک هم می رفتند که آقا من می خواهم بمانم. شهر بعد از سی و چهار پنج روز که سقوط کرد، صدای نازنین آقای آهنگران...


چه حال و هوایی شما را برد به این سمت؟ از کی اصلاً شروع کردید این فرم از کار را؟

می خواستم بگویم. اما موسیقی حماسی جنگ که جایش خیلی خالی است با صدای صادق آهنگران ، بعد از سقوط خرمشهر که اهواز و بستان و اینها هم شروع شد، خیلی از مردم این روزها به اسارت رفتند، شروع شد در حضور امام "ای شهیدان به خون غلطان خوزستان درود". اسم تک تک شهدایی که رفته بودند و هم از جمله دوستان آقای آهنگران بودند در اصل آهنگری، خوانده شد، خوب در هر محلی وقتی تکیه ای برای اعتقادات و آن ده روزه محرم می گذارند، هر کسی ته صدایی داشته باشد، دو بیت می خواند. به خاطر این بود که ما هم می گفتیم آقا ما یک دو بیت می خوانیم اما نه در جایگاه یک مداحی که چهار پنج تا استاد می بیند، استاد اخلاق دارد، استاد قرائت دارد و لیاقت می خواهد مداحی...

یعنی شما هیچ دوره ای پس ندیده بودید در این زمینه؟

بله. یک سال که گذشت حدود شش سال و خورده ای جنگ من مربی آموزش نظامی بودم و تاکتیک و اینها. یک دو سالی هم گذشته بود، نمی خواندیم. چون حالا بعد از خدمت بود. توی خدمت من نخواندم. چون متاسفانه کسی مسئولیت عزاداری دهه ماه محرم را در دوران خدمت ما داشت سال ۵۶ و ۵۷ به نام سروان جورابچی که ایشان رئیس اطلاعات امنیت پایگاه وحدتی بود. یعنی از دو سرباز سه تایشان آنتن بودند. این را داشته باشید.

دوره ای که می خواندید برای دوستانتان، بیشتر چه اشعاری را می خواندید؟

نه. ملودی که واسه حالا مذهبی ساخته می شود، مخصوصاً باید از عربهای جنوب توی مولودی هایشان ببینید شرکت کنید... اولاً سادات می آیند می نشینند. با چفیه های سبز- یا به قول تهرانی ها چپیه ولی در اصل چفیه است- می آیند می نشینند. از امام اول شروع می کنند تا صاحب الزمان برای هر کدام سه چهار بیت خوانده می شود و حتی کف هم می زنند. یک سنت خاص است. ولی متاسفانه الان یک مقدار باید این را بگویم نه به عنوان اینکه بنده استادم در این کار، نه.

به عنوان شنونده می خواهم بگویم که آشفته بازاری برای نواهای مذهبی و من بارها هم به مسئولین سازمان تبلیغات گرفته تا ارشاد گفتم ترا خدا کاری بکنید. چون یک چیزهای من درآوردی، آن هم از یک جوان... درست است من هم جوان بودم. اما دو تا اهل فن هم اگر ایرادی در کار هایمان داشتیم مثل رضا سبزی مثل آقای فرتا اینها هم آموزش موسیقی شان سه چهار تا ساز می زدند توی خانه جوانان که وابسته به هلال احمر است، تنها هلال احمری که در جنوب بود، آبادان خرمشهر بود چون چند تا از پرسنلش موسیقی دان بودند، تدریس هم می کردند. گذشته از پیشاهنگی که حالا آن هم تدریس موسیقی داشت سراسر کشور هر جا که پیشاهنگی بود، یک نفر را هم می بردند که حالا چه مارش باشد چه به قول معروف موسیقی پاپ باشد، ایرانی باشد، تدریس می کردند.

اما خرمشهر و آبادان حتی در قبل از انقلاب برای اردوهای آموزشی در رامسر که می آوردند، مسابقات موسیقی که بود مقام اول را می گرفتند. بعد از تهران. تهران را زیاد مقام نمی دادند. تهران ستارگان هنر بودند در هر عرصه ای حالا. ولی شهر خرمشهر یا آبادان همیشه نوازنده ها و خواننده هایشان مقام اول می آورند.

شما هم در این اردو ها می رفتید؟

تمام این رفقا که دو تایشان هم شهید مفقودالاثر اند، حبیب شعله که به اصطلاح به قول آن موقع ما اورگانیست بود و به قول امروزی ها کی بورد می زد. آقای بهنام قبادی جازیست بود یا به قول امروزی پرکاشن. که ایشان هم شهید مفقودالاثر است. منظورم اینست که این جرقه ای که در حضور حضرت امام... "ای شهیدان به خون غلطان" ... ما هم این مظلومیت این سی و هفت روز را دیده بودیم در این شهر خانه به خانه به قول معروف کوچه به کوچه. این نوا جرقه ای بود که ما هم شروع کنیم انگار حالا حالا ها این جنگ کسی فکر نمی کرد، هیچکس فکر نمی کرد که جنگ هشت سال ادامه پیدا کند.

شما از چه تاریخی رسماً شناخته شدید به عنوان خواننده ای که این فرم موسیقی را می خواند و در خدمت جنگ موسیقی اش در آمده؟

اگر مردم زیاد آگاهی ندارند و نمی دانند حتی ما متولد کجا هستیم، دلیل دارد. این خواندن احتیاج به منیت ها ندارد. من وقتی که راه به راه مردم تقاضا می کردند به عنوان سرودی که برای پیامبر خوانده شده... اینها را بعدش دیگر آمدیم صدا و سیما. آن موقع ایمیل و این چیزها نبود که. حالا فوقش یک تلفن بود. خیلی از طلبه های حوزه زنگ می زدند آقا کار قشنگ است اما چرا نام رسول خدا را به جای اینکه محمد خطاب کند، ممد خطاب می کند؟ گفتند آقا این سرود اصلاً برای رسول خدا نیست. حالا درخواست می شود مهم نیست که دوباره پخش شود. ولی گفتم یک فرهنگ های من درآری که یقیناً مافیای در خدمت ابرقدرت ها هست. که می بینید داستان هایی برای مادحین ما درست می کنند. دوران جنگ هم دور و بر ما و آقای آهنگران زیاد می چرخیدند به هر ترفندی یک خورده وجهه را زیر سئوال ببرند.

منظورتان کی ها هستند دقیقاً؟



به هرحال کسانی که دشمن این آب و خاک هستند. چون من نیش خورده ام. سی سال است دارم نیش می خورم. ولی نفس مسیحایی امام می گفت "جنگ در راس امور است". به خاطر اینکه انگار نه انگار جو سازی را من اهمیت نمی دادم. که به ضررم هم تمام شده . الان سی سال است که ریالی حقوق هم نگرفته ام.

اینها کی ها بودند که جو سازی می کردند علیه شما؟ برای چه اصلاً جو سازی می کردند؟ برای اینکه شما کاری را داشتید انجام می دادید که مورد تایید آقای خمینی هم بوده در آن موقع.

نه. کلاً حماسه خوانی بود و چون رسانه به قول معروف ملی و مردم به قول معروف پخش می کرد تبلیغات را، فرض کن شب عملیات شعری سروده می شد برای همان عملیات و همان رزم. نمی رسید به صدا و سیما. کارهایی از ما بوده که هیچکدامش که پخش نشده... شما تا حال زیرنویس دیدید که نامی از من بنویسند که مجلس من فلان جاست توی این بیست ساله؟

کارهایی بوده که پخش نشده در زمانی که باید پخش می شده؟

خیلی. مخصوصاً شب های عملیات. نه من بلکه آقای آهنگران هم که اشعاری را می خواند برای شب های عملیات، نمی رسید. چند وقت پیش ها هم به یک روحانی گفتم. گفتم چرا پشت سر این خواننده به این راحتی داری حرف می زنی؟ و چرا من به راحتی... هیچ شناختی ندارم. صدا و تیپ و شخصیت آن خواننده مذهبی را به قول امام... می گفت خواننده مذهبی... خیلی دوست دارم. گفتم شما که تجربه دارید، شکنجه دیدید، وقتی خیلی راحت دارید این انگ را می چسبانید، پس من چه توقعی از عوام داشته باشم که شایعه پراکنی می کنند. به قول سیاسیون ترور شخصیت.

شما اشاره می کنید که در آن دوره جوی بوده اطراف شما و آقای آهنگران که مثلاً بعضی از کارهایی که می خواندید، اجازه نمی دادند که پخش شود یا به پخش دیر می رساندند. دلیل این کار چه بود؟

نه. نه اینکه اجازه نم دادند. پخش زنده است. حضرت امام نشسته من می خواهم بخوانم. اصلاً کسی نمی آمد شعر تو را ببیند. نماز جمعه که دیگر پخش زنده است. دوران جنگ. وقتی ما اشعار حماسی می آوردیم، کسی به قوی بودن و ضعیف بودن شعر توجه نمی کرد. منظورم نفاق افکنی است. متوجه شدم منظور شما کسانی هستند که کار شما را ...
نه خیر مزدور اند. در آن جایی که باید درست انجام دهند، انجام نمی دهند. من دارم می گویم با نیت بوده و الان هم هست.

اشخاص خاصی را سراغ دارید؟

دشمنی که به او می گویند ستون پنجم، هیچوقت که نمی آید خودی نشان دهد که من کی هستم؟

یک ذره برایم عجیب است که از طریق موسیقی وارد شوند. بله بفرمایید.

نه دوران جنگ را می گویم.

در کنار شما غیر از آقای آهنگران چه کسانی بودند که همپای شما فعالیت می کردند ولی شاید الان ممکن است نامهایشان کمتر مطرح باشد؟

ما دوران جنگ... حالا من به نوبه خودم می گفتم. نه من خودم را مداح می دانستم نه صادق آهنگران. کارهایی که من ساختم برای تحولی در سبک های مذهبی بود. صدای برادرعزیزمان آهنگران که یک حزن خاص دارد و همه رزمنده ها می دانند السلام و علیک. خوب همه یا حسین می گویند. چرا همه می گفتند السلام علیک آقای آهنگری آن انرژی و شوک را به دلها می دهد. ملودی هایی هم که ما از تجربیات موسیقی های پاپ اما از نوع سنگینش... نه اینکه کپی بخوانم. موسیقی های حماسی جنگ زیاد است. اما اجرای کم هست. ولی آنطور که باید کار شود نیست.

فکر نمی کنید که یک مقدار به خاطر این که از جنگ فاصله گرفتیم و این فاصله دیگر سی سال...

نه حماسه ربط ندارد. آن سلیقه است که من ده سال پیش گفتم. گفتم من در بعضی از کارهای فرهنگی ما انقلابی شده. مثل قرائت قرآن. خوب ملودی هایی که می خواندیم برای مردم فرض کن نواهای ساده(قسمتی از یک نوا را زمزمه می کند)... که همه دسته جمعی بخوانند، بد نیست اما برای من که می شنوم، جاودانه نیست. ما یک کار متفاوتی می کردیم که خارجی ها هم بشنوند. آنها که خارج از کشور هستند. چون این ملودی ها بازتاب داشت، نمی گذاشتند به پخش برسد. جریان اینست. اصلاً فردایش که زنگ می زدم، فلان مراسم چرا پخش نشد، می گفتند اصلاً فیلمی نیامده.

می دانید که هر کاری موافقان و مخالفان و منتقدان دارد. کار شما هم جنبه ای دارد که بعضی ها می گویند که شما کارهایی که خواندید، ایدئولوژیک بوده. شما این را چه جوری نگاه می کنید؟

من یک آلبوم خواندم ایدئولوژیک. آلبوم دوم آلبوم تقلبی بود که نه قراردادی دارد و تقلید صدا شده متاسفانه. دو تا از کارهایش با صدای خودم است. یکی" حیلت رها کن عاشقا" و دیگری" ای آسمان ابر تو اشکش دیگه دریا نمیشه" اینها اصلاً نه نوحه است. آن یکی که اصلاً حماسه است.

تا چه اندازه شما از آن جنبه کارتان هم دفاع می کنید؟ یعنی آن جنبه تبلیغاتی و ایدئولوژیکی که کارهای شما برخی این انگ را زده اند چه منقدان و چه مخالفان شما.

با احترام به آنهایی که منتقد هستند. البته من این ها را منتقد نمی دانم. اینها را سلیقه می دانم.که خب خودم هم اعتقاد دارم به آن...... اصلا اعتقاد ندارم که یک خواننده ای که کار هنری می کند برای یک قشر،یعنی قشر خوانی نمی کنم. یک آلبومی را قراداد بستیم موسیقیایی به نام خورشید که تشکیل می شد از حماسه، عرفان و عشق. هر نوع عشقی. اما وقتی من به آن عشق دارم نگاه می کنم به اشعار فکر می کنم به یاد خدا توجه می کنم، این را نمی خواهم که اگر کس دیگری عشقی زمینی یا آسمانی دارد،فرق نمی کند او هم بتواند لذت ببرد. اما وسط کار گفتند که نه آقا. باید دو تا کار مذهبی باشد.



می خواهم بگویم که آلبوم خاموش. من اصلاً مدیریت ایدئولوژیکی برای این کار نداشتم. اسم آلبوم چه بوده؟ خورشید. خورشید به کجا رسید؟ خاموش. طرف بازاری فکر می کرد چون من خودم سرمایه ندارم که کار کنم، آقایانی که باید می آمدند سراغ ما، منظورم دولت، ارشاد. سازمان تبلیغات سرمایه گذاری کند، هنوز بعد از ۲۰ سال که سرمایه گذاری نمی کند، بماند، خیلی جالب است این آقا وسط کار گفت آقا این طوری فایده ندارد اگر اینطور باشد. گفتم عزیز من قبل از اینکه قرارداد ببنیدم گفتیم این کار کار قشری نیست یا مذهبی فقط برای مذهبیون نیست. این کار برای کل جامعه است. نمی خواهیم جهت بدهیم و یک قشر گوش بدهد.

حالا یک بابایی آمد گفت فلان مرجع گفته مثلاً حرام است. گفتم با احترام و سر تعظیم، بنده خیلی ارادت دارم به ایشان. ولی مقلد ایشان نیستم. ولی پیش رهبر مملکت، بروبچه های امنیتی گفتند روز سوم این غریبانه را بردند و با اینکه با جنس صدایم هم بازی شده. آن جنس صدای اصلی نیست. یک خورده نازک شده. بماند حالا مهم نیست. اما از نظر هنری خواندن، من هنوز در کارهای موسیقیایی صفر هم نداده ام به خودم. آن چیزی را که بشود گفت آلبوم، هنوز نداده ام چون بازهم می گویم، دست مافیایی توی کار است.

کارهایی که شما خوانده اید، خودتان در حال و هوای جبهه هم بودید. چه تاثیری روی جوانها که می خواستند شرکت کنند در عملیات ها و یک چیزی که خیلی ها انتقاد می کنند، بعضی از این افرادی که داخل این عملیات ها رفتند، سن های خیلی کمی داشتند و اینها در اصل نقش اشعاری بود که شما می خواندید، باعث می شد که تحریک شوند و به جنگ بروند. خودتان این را چه جوری بررسی می کنید؟

حالا ببینید چه شوخی بود. نه. یک شوخی بود که دوران جنگ هم می گفتند رفقا. آن شوخی ها لازمه بود. بعضی شوخی ها که ضربه می زد نه. می گفتند آقا مثلاً شما ها آن دنیا چه می خواهید جواب بدهید. خیلی ها را به کشتن دادید. حالا به شوخی می گفتند.

ولی خب، خیلی ها هم جدی می گفتند.

نه الان که دوتا اتفاقاً دوقلو هم بودند همین تقاطع کردستان. گفتند آقا درست دیدیم؟ گفتم که من هر موقع می گویند درست دیدیم، چون چهره را من نگذاشتم زیاد جا بیافتد. اگر تلویزیون می گویم اسمی از من نیست، خودم اجازه نمی دهم. پارسال ارشاد برای من برنامه گذاشته بود، گفتم تبلیغ کارتان را بکنید. من تمنا می کنم اسمی از من اگر زیر نویس نوشته شود این سه شب را من نمی آیم. گفتند چرا؟ گفتم برای اینکه اعتقاد ندارم. حالا بعضی ها می گویند آقا مشکل پخش داری؟ گفتم آقا جان اصلاً مگر چیزی از من پخش می شود که مشکل داشته باشم؟ قربانت بروم!

به هر حال رسیدیم به آن دوقلویی که شما را دیده بودند.

گفت که درست دیدیم؟ گفتم مخلص شما. بعد در آمد گفت که بابای ما بگوییم؟ گفتم آقا بگو. چرا رو درباسی می کنی؟ من تبلیغ به غیبت نمی کنم اما غیبت پشت سر من حلال دنیا و آخرت. گفت بابای ما می گوید خیلی ها را به کشتن دادی؟ گفتم این شوخی در جبهه بود اما تو جوان ایرانی الان اگر من به تو زور بگویم، زیربار حرف زور من می روی؟ گفت نه. گفتم پس الان که این حرف را شوخی می کنید و می گویید، من می خندم اما به شان ایرانی بودنم بر می خورد ها. حالا اسلامی اش جدا که سوبله می شود.

آقای کویتی پور! چرا تصمیم گرفتید که یک دفعه وارد عرصه موسیقی هم بشوید؟ یعنی با آلبوم غریبانه یک.

ملودی هایی که در غریبانه یک هست همه اش مال شبهای عملیات است و فقط موسیقی آمده کنارش و کارهایی هم که من خوانده ام برای مذهب خواندم. مثل" "مران یک دم ساربان اشتر- ناقه زینب مانده اندر گل". من از اهالی موسیقی بودم. اگر خیلی ها از مدح به موسیقی رسیده اند، ما افتخارمان اینست که در کنار موسیقی با عشق و اعتقاد برای حماسه خوانی خواندیم.

پس آن ترانه که در جواب ممد نبودی خوانده شده و ممد نبودی ۲ می شود گفت هست، مال شما نیست؟



بله. با شعر آقای شیرازی. گفتم دو سه تا از کارها خوانده شده اما بقیه کارها امانت بوده که خوانده شود. اما در غریبانه یک کم لطفی که شد بازش نمی کنیم. گفتم با تمام عشق آمده ام که بازهم شخصی کار کنم. چون من یک روز هم در تبلیغات نبودم، کلاً هشت سال جنگ مربی آموزش نظامی بودم. خواندنم هم خودم تصمیم گیری می کردم.

حالا در این ترانه آقای شیرازی که می گوید گشته آباد هرچه ویران شد، در صورتی که شما گفتید شهر بازسازی کامل نشده. چقدر این تصویر واقعی است بعد از...

نه. آقای شیرازی در عرض ده دقیقه یک چند بیت بنده خدا گفت. من جداً می گویم اخلاقیات این آقای شیرازی را بسیار بسیار می پسندم. بعد در وقت کم خود شاعر هم آن شعر را قبول ندارد. کسی که "وقتی رسید آهو هنوز نفس داشت". چقدر این واژه...

از کارهای قشنگ آقای شیرازی است.

بله. بعد یک کاری دارد برای آن دختر روستایی. دختر قالیباف. اینقدر من از این شعر خوشم آمده که حساب ندارد.

یک اشاره ای هم کردید که پایه شما موسیقی پاپ بوده. نشان می دهد که شما مثلاً کارهای پاپ هم گوش می دادید.

کلاً کارهایی که گوش می دادم... می گویم به آقایان مذهبی بعد از سی سال گفتم. گفتم فردا یک دفعه نگویید کویتی پور داشت می گفت... قشنگ فردا از ارشاد زنگ زدند که آقای کویتی پور دیشب داشتیند در تلویزیون می گفتید عروسی خوان بودم؟! گفتم با اینحالی که نوارش هم هست، قابل توجه کسانی که پای گیرنده ها نشسته اند. گفتم آقاجون من یک آدمی ام اگر کاری کرده باشم می گویم کرده ام. نکرده باشم هم پایش می ایستم. من گذشته از اینکه قبل از انقلاب رادیو نفت ملی آبادان یک ساعت قبل از اذان برنامه پخش آهنگ های غربی داشت. منجمله آهنگ های فولکور سیاهپوست های آمریکا.

کارهایی که من گوش می کردم... گفتم وقتی گفتم حبیب شعله، به او می گفتیم انوشیروان روحانی. شهید مفقودالاثر که از بچه های محل ما بود و نوازنده بود. بهنام قبادی، نوازنده پرکاشن یاجازیست بود که کارهای الوی، پینک فلوید، دیپ پرپل...که نوازندگی جازیست دیپ پرپل هرکه گوش می دهد از نظر سرعت ضربش می گوید آقاجان این دستگاه است. آن موقع تازه داشت دستگاه ها الکترونیکی می شد. می گفتیم آقا دیوانه است این همیشه سرش می چرخد. عادی نیست. ولی وقتی دستهایش تکان می خورد، همه وحشت می کنند. می گویند اصلاً دستی پیدا نمی شود. این قدر سرعت زیاد است.

اینها ریتم ها را برای بزن و برقص نمی زنند. یک ریتم هایی هست مثلاً پینک فلوید که کارهایش هم سیاسی است هم اجتماعی. هم صورتی است. ولی زمانی که ما نوجوان بودیم، می گفتند این گروه فقط برای معتادان می زند که وقتی نوار را گوش بدهی، آن درصد نشئگی آن معتاد بالا می رود. ولی وقتی یک مقدار آشنا تر شدیم، دیدیم همه بابا دکترا و فوق دکترای موسیقی اند. ای کاش یک مقدار بازتاب ارزش نوازنده های ما چه از نوع پاپ و چه از نوع موسیقی اصیل... آقایان مسئولین ارشاد، ترا به خدا بیشتر به اینها بها بدهید، بیشتر به اساتید ما... یعنی بیشتر معرفی شان کنید. نه با یک آلبوم فقط معرفی شوند. چرا باید در فقر اساتید موسیقی ما در کنار سفره از دنیا بروند آن هم از نداشتن؟

شنیدید که روی ممد نبودی شما یک گروه رپ، دو جوان ایرانی که اتفاقاً در جنگ هم از ایران رفتند بیرون، رپ خواندند؟

نه رپ شان را من ندیده ام.

البته این آهنگ را که این دو جوان خوانده اند، بیشتر بر می گردد به وقایع پس از انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته. اعتراض هایی که صورت گرفت و از طرفی هم منظورشان این بود که آقای جهان آرا نبود که این وضعیت سیاسی و اجتماعی را ببیند.

توی جبهه هم می گفتند. می گفتند کاشکی نبود اگر هم بود یک انگی هم به او می چسبید. گفتم ببین اعتراض کنید، انتقاد کنید. من کویتی پور هم در کنارتان هستم. ولی خواهشاً وقتی که اسم بیگانه در شعار می آید، آن هم شعار انحرافی، آن هم رئیس جمهور آمریکا، این همه پیامبر، رفتید جرجیس را انتخاب کردید. و وقتی که ما فرهنگ مان ایرانی است... دیدید توی یک خانواده دلخوری پیش می آید، شاید همسایه دیگری بیاید میانجیگیری کند، سریع چه می گوید مرد آن خانه؟ می گوید ببخشید جر و بحث ما خانوادگی است لطفاً دخالت نکنید.



نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد